ثبت کردن و نوشتن نمره ای که نمودار و شاخص چیزی است، مثلاًدر راهنمائی و رانندگی، شمارۀ اتومبیلی را که راننده اش مرتکب خلافی شده است برای اخذ جریمه ثبت کردن
ثبت کردن و نوشتن نمره ای که نمودار و شاخص چیزی است، مثلاًدر راهنمائی و رانندگی، شمارۀ اتومبیلی را که راننده اش مرتکب خلافی شده است برای اخذ جریمه ثبت کردن
غریو کردن. فریاد و فغان کردن: به شهر اندرون نعره برداشتند وز آن پس همه شهر بگذاشتند. فردوسی. سپه یکسره نعره برداشتند سنان ها به ابر اندر افراشتند. فردوسی. سوی پهلوان روی برگاشتند وز آن دیدگه نعره برداشتند. فردوسی
غریو کردن. فریاد و فغان کردن: به شهر اندرون نعره برداشتند وز آن پس همه شهر بگذاشتند. فردوسی. سپه یکسره نعره برداشتند سنان ها به ابر اندر افراشتند. فردوسی. سوی پهلوان روی برگاشتند وز آن دیدگه نعره برداشتند. فردوسی
قطره زدن. (آنندراج). تند رفتن: ندارد آن درازی ره که سالک قطره بردارد فضای هر دو عالم کرد راه نیم گام اینجا. نورالدین ظهوری (از آنندراج). رجوع به قطره زدن شود
قطره زدن. (آنندراج). تند رفتن: ندارد آن درازی ره که سالک قطره بردارد فضای هر دو عالم کرد راه نیم گام اینجا. نورالدین ظهوری (از آنندراج). رجوع به قطره زدن شود
کتاب و یا مکتوبی را از روی کتاب و مکتوب دیگر نوشتن. (ناظم الاطباء). استنساخ. نسخه کردن. رونویس کردن: اسیران بدین نسخه دارند کار کز او نسخه برداشت رومی نگار. ظهوری (از آنندراج). رجوع به نسخه شود
کتاب و یا مکتوبی را از روی کتاب و مکتوب دیگر نوشتن. (ناظم الاطباء). استنساخ. نسخه کردن. رونویس کردن: اسیران بدین نسخه دارند کار کز او نسخه برداشت رومی نگار. ظهوری (از آنندراج). رجوع به نسخه شود